وب سایت تفریحی

خدایا اندکی نفهمی عطا کن که راحت زندگی کنیم مردیم ازبس فهمیدیم وبه روی خودمان نیاوردیم

کاش می فهمیدی...

قهر می کنم تا دستم را محکمتر بگیری و بلندتر بگویی

بمان...

نه اینکه شانه بالا بیندازی

وآرام بگویی

هر طور راحتی...........

جهانم بدون تو"الف"نداردعشقم

بــــــاور کن خیلی حـــــــرف است

وفـــــــــادار دســـــــــت هایی باشی ،

که یکبار هم لمســـــــشان نکرده ای

 

بوسه عشق

خواســـــــتم چشمهـــــــایت را از پشت

بگیـــــــرم

دیـــــــدم طـــــــاقت اسمهـــــــایی که میـــــــگویی را نـــــــدارم


 عکس عاشقانه

نقاش ماهریست"فکروخیال"وقتی که دانه دانه موهایت راسفیدمیکند 

بس شنیدم داستان بی کسی..

بعضی وقت ها هست که دوست داری یکی کنارت باشه ..... محکم بغلت کنه .... بذاره اشک بریزی تا سبک شی.... بعد اروم تو گوشت بگه :

         **دیوونه چته ... من که باهاتم !!**

 تو زندگی به بعضی ها باید بگی :

من چشم میذارم...

تو فقط برو گمشووووووووووووووو  !!!

 

به بعضی ها هم باید با متانت خاصی گفت :
لطفا یه دهن برامون خفه شو
 

بعد از رفتنت موهایم را ار ته زدم خاطره ی دستانت دیوانه ام می کرد

کاش میشدزندگی راهم عوض کردمثل چایی وقتی که سردمیشود

ار هیچکار بچگانه ام پشیمان نیستم جز اینکه آرزو داشتم روزی بزرگ شوم

نایت اسکین

نمی دانم خیانت بود یا عدالت نوشت دوستت دارم وبرای هردویمان فرستاد

نایت اسکین

آهای آدما جواب دوستت دارم مرسی نیست

نایت اسکین

دلمان که میگیرد تاوان لحظه هاییست که دل میبندیم

 نایت اسکین

خدایا!اخرش نفهمیدم اینجاییکه هستم تقدیر من است یا تقصیر من!!

 نایت اسکین

گاهی چقدر دلم برای یک خیال راحت تنگ میشود

نایت اسکین

خدایاهیچ تنهایی را آنقدرتنهانذارکه به هربی لیاقتی بگه عشقم

هي فلاني مي داني ؟ مي گويند رسم زندگي چنين است...

  مي آيند.... مي مانند.... عادت مي دهند.... ومي روند.

  وتو در خود مي ماني و تو تنها مي ماني

  راستي نگفتي رسم تونيز چنين است؟.... مثل همه فلاني ها....؟


بزرگترين مركز دانلود عکس های عاشقانه جديد

خیلی سخته عشقت روباکس دیگه ای ببینی بعدبهش اس بدی کجایی؟؟بگه

 توقلبتم

rsg41s0eamt900ig16f.jpg

هرکه بااحساس باشدعاقبت خواهدشکست

این جواب سادگیست...

pgteo0g3p7nb39fg4jmp.jpg

شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند توش. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :

سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم.

دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش.

یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر. منم باهات میام ….

پدر مریم نامه تو دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود. پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده. حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند…

نبودنت هستیمو نابود میکردولی حالا بودنت . . .میشه نباشی؟ ؟

www.parsnaz.ir  عکس های غمگین از لحظات تنهایی

 

 خدایااااااااااااا

 

خیلیا دلمو شکوندن

 

بیا بریم سراغشون

 

من نشونت میدم

 

توببخش

 

بدترین چیز اینه که محبت مـــادر رو با "هان" و "چیه؟" جواب بدی...

 


 

.

 

.

 

.


 

بعد زنگ یه غریبه رو که فقط هوسه ، با "جانم" جواب بدی

|http://www.atrebaroon.blogfa.com|عکس های عاشقانه|http://www.atrebaroon.blogfa.com|

 

 

خدایا...

بابت آن روز

که سرت داد کشیدم متاسفمـــــــــ...!!!

من عصبانی بودم

برای انسانی که تو میگفتی ارزشــــَش را ندارد

 

 

و مــــــــــن پا فشاری می کردم...

 

تعداد صفحات : 31